Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


آخرین نفس را در این قفس برای تو می زنم

موزیک ،تصاویر،اس ام اس،مطالب آموزشی

.

 

 

 

..

 

سال ها گذشته است...

باورت میشود زندگیم...

از آن روزی که دلم دیگر تاب نیاورد دلتنگی ها را که بخواهد در قلب بی قرارش نگه دارد...

آن روز، گمان می کردم عمر دلنوشته های دل بی قراری ام ماهی هم نمی شود حتی .

واینک، سال ها گذشته است... و من از آن روز آغاز بی قرارترم و بی تاب تر.

آنچنان که دل دلواپسی هایم دیگر به خیالت دلخوش نمی شود...

پر از حرفم  ، پر از واژه واژه عاشقانه هایی که خودم هم به سختی می فهممشان..

پر از حرف به حرف کلماتی از جنس احساس که خواندنشان سخت است و نوشتنشان سخت تر...

نمی دانم از کدام گوشه ی این دل نااستوار برایت بگویم...

دل بردی از من به یغما ..

دلواپسی عاشقانه شیرین است ، اما آرزومند آنم که هیچوقت در برزخ هجران تجربه اش نکنی...

سخت است نازنینم... نمی خواهم غمش توی قلب پاکت خانه کند...

آشفته ام ... می بینی...

نگاهت روی زمین دنبال کدام ستاره می گشت...

سرت را بالا بیاور... نه... نه تو حرکت نکن. بگذار من دستم را زیر چانه ات بگذارم و سرت را بالا بیاورم.

بگذار گونه های لطیفت را نوازش کنم.

نگاهم کن . نیازمند آنم که از دریچه ی چشمان روشن تو دیده شوم...

بگذار در برق چشمانت آتش بگیرم.

بگذار در حریم امن آغوشت آرام بگیرم.

مثل کودکی می ترسد از تاریکی شب از هجوم دنیای بی تو می ترسم.

بگذار در شب موهایت گم بشوم. ودرآغوشت پنهانم کن.

نمی خواهم جز تو را ببینم...

چی بگم

میدانی....

من هنوز هم در پس تمام اتفاق هایی که نیفتاده اند میشکنم

چشم هایت را ببند

گوش کن

اینجا یکی دلش را در آغوش گرفته و زیر آوار بغض هایش جیغ میکشد

بگذار جیغ بکشد

از صدای یکنواخت روزگار که بهتر است

الهی ....



.

+نوشته شده در دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:,ساعت19:6توسط صادق | |